بگو میدونم که تا 9 شب بیداری
بگو , بگو نشستم پیشت تو هر چی داری بگو
بگو غم شده تو دلت هر چی پرورش دادی
بگو غمت اینه شدی بچه پرورشگاهی
بچه ای که بالاسرش پدر مادر نبوده
بمیرم برات که آسمونت تا ته کبوده
بگو دیاگرام زندگیت خیلی تو شیبه
بگو فامیلی نیست,بذاره عیدی تو جیبت
بگو فریاد بزن,با هر چه نیرو داری
بگو دلت فقط خوشه به جشن نیکو کاری
جشنی که منتظری هر ساله قدمش بیاد
بگو , بگو این درد داره از سرش زیاد
میشه و زندگیتم همش پیش و پس میره
بگو آخه مدرسه بدون کیف و کفش میشه؟
آخه تو بگو بیشتر از این چیه دردآور
بگو گناهم چیه شدم بی پدر و مادر
تو دنیایی که نیست آدم راستگو به دورم
من دردمو برم پیش کی بازگو بکنم؟
ببین تو رو خدا ببین که حالم چه بی حسه
ببین هیچکس نمیاد و به دادم نمیرسه
بهم میگن بیخیال, تو پی تحصیلو بگیر
میگن خط قرمز, دور این تقدیر و بگیر
میگم باشه من میرم پی تحصیلو یکی
بگو نشون بدم نمره ی درسیمو به کی
خیلی تلخه که احساسی مثل مادر کنارت نیست
خیلی سخته که هیچ پشتی مثل پدر پناهت نیست
خیلی تلخه غروب میشه تک و تنها بی تابی
به آسمون خیره میشیو یا با گریه تو میخوابی
میدونم اشک توی چشمات میاد و قلبت میمیره
وقتی یه مادری داره بچشو بغل میگیره
یه وقت های پر از نفرت, یه وقت هایی پر از عشقی
ولی بدون که جاشونو نمیشه پر کنه هیچکی,نمیشه پر کنه هیچکی
چیه بگو نذار دلت عقده ای شه
بدون این عقده ها یک روز تو تنت غده میشه
غده ای که از تو مملکتت نشاُت میگیره
غده ای که از رو بخت بدت خندت میگیره
بگو, بگو اینجا پشت سرت سابقه می چینن
تورو به چشم دیگه ای تو جامعه می بینن
بگو بچه ها تو مدرسه دستت میندازن
بگو افرادی هم هستن رو دردت می گازن
همون افرادی که یک کلاس سواد هم ندارن
بالا سر تو اند و اصلا هواتم ندارن
اصلا حواسم ندارن چون که درد نکشیدن
چون که طعم دنیای بی روح و سرد نچشیدن
هی, نباید نا امید بشی
باید به جایی برسی تا به ما امید بدی
باید که بالی در آورد و پر زد به جلو
باید دنیا ببینه یه روز فرزند تورو
پس زندگیتو ببین با تصور بهشت
خدا پشت و پناهته با توکل بهشت
تو پاشو بگو با اینکه دلم خونه داغه
با اینکه زمونه نداده به من خونواده
با اینکه پشتم خالیه و شدیدن تو هوام
با اینکه حتی ندارم یه شریکم تو غمام
ولی به خودم قول میدم که محکم بتازم
و تو این غمار زندگی عمرا ببازم
خیلی تلخه که احساسی مثل مادر کنارت نیست
خیلی سخته که هیچ پشتی مثل پدر پناهت نیست
خیلی تلخه غروب که میشه تکو تنها بی تابی
به آسمون خیره میشی یا با گریه تو میخوابی
میدونم اشک توی چشمات میاد و قلبت میمیره
وقتی یه مادری داره بچشو بغل میگیره
یه وقت های پر از نفرت,یه وقت هایی پر از عشقی
ولی بدون که جاشونو نمیشه پر کنه هیچکی,نمیشه پر کنه هیچکی
ادامه مطلب